معنی کاغذ ضخیم
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ضخیم. [ض َ] (ع ص) ضَخم. ضخمه. تناور. ستبر. بزرگ جثه. هنگفت. ج، ضِخام.
واژه پیشنهادی
مقوّا
فرهنگ عمید
ستبر، کلُفت،
کاغذ
مادهای که از چوب بعضی گیاهان بهصورت ورقههای نازک ساخته میشود و برای نوشتن، نقاشی، و مانند آن به کار میرود،
[مجاز] نامه،
[مجاز] هرنوع سند یا تعهد مکتوب: کاغذ دادهبوده که دیگر در کارهای انجمن شرکت نکند،
هر نوع ورقۀ نازک: ورقهٴ آلومینیم،
* کاغذ ابری: نوعی کاغذ که بر یک روی آن نقشی شبیه ابرهای بریده چاپ میکنند،
* کاغذ پرزین: [قدیمی] کاغذ پرزدار که قلم روی آن گیر کند،
* کاغذ خانبالغی: [قدیمی] نوعی کاغذ مرغوب که در خانبالغ (نام قدیم پکن) میساختند، کاغذ چینی، ورق صینی، قرطاس صینی،
کلمات بیگانه به فارسی
کلفت - ستبر
فارسی به عربی
مجموع اجمالی
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ معین
(ضَ) [ع.] (ص.) تناور، ستبر، کلفت.
فرهنگ واژههای فارسی سره
ستبر، کلفت
مترادف و متضاد زبان فارسی
تناور، خشن، درشت، دفزک، زبر، ستبر، قطور، کلفت، گند،
(متضاد) باریک، لطیف
معادل ابجد
3171